فعالیت های روانشناسی

فعالیت های روانشناسی

۴ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

سه شنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۱۲ ب.ظ

مهلا یعقوبی

پارکینسون چیست؟(علل، درمان(

 

بیماری پارکینسون در اثر تحلیل سلول‌های مغزی در سنین بالای 60 سال رخ می‌دهد و تقریبا 66% بیماران طی 5 سال اول بیماری و 80% پس از 10 سال دچار ناتوانی می‌گردند.

 

پارکینسن یک بیماری دژنراتیو عصبی، ناتوان‌کننده و پیشرونده است که توسط جیمز‌پارکینسون در سال 1817 توصیف شد. مشخصات بیماری عبارتند از حرکت کند و کاهش یافته، سفتی و لرزش عضلانی و عدم تعادل، جویدن ناقص، اختلال در بلع و در سخن گفتن.

این بیماری در اثر تحلیل سلول‌های مغزی تولید کننده دوپامین در سنین بالای 60 سال رخ می‌دهد. (معمولا از 40 سالگی تا 70 سالگی) تقریبا 66% بیماران طی 5 سال اول بیماری و 80% پس از 10 سال دچار ناتوانی می‌گردند. پارکینسون از جمله بیماری‌های عصبی در جهان به شمار می‌آید که شیوع این بیماری در افراد آفریقایی- آمریکائی و آسیایی‌ها در مقایسه با نژاد سفید کمتر است.

سه فرضیهدرموردعلتشناسی پارکینسون وجود دارد:

1- تغییر متابولیسم دوپامین در اثر یک جراحت عصبی

2- تماس با سموم عصبی محیطی

3- زمینه گوارشی

سالمندی همراه با کاهش سلول‌های عصبی حاوی دوپامین و افزایش مونوآمین اکسیداز است.در حین متابولیسم دوپامین تولید سموم آندوژنیک می‌کند (رادیکال‌های آزاد و پراکسید هیدروژن) و سبب از بین رفتن چربی غشاءها و مرگ سلولی می‌شود. در صورت وجود زمینه ارثی، آسیب‌های شدید ممکن است سبب از دست‌دهی شدید سلول‌های عصبی تولید‌کننده دوپامین شود، درست مثل اتفاقی که در بیماری پارکینسون رخ می‌دهد. بر اساس بررسی‌ها کمبود شدید و طولانی مدت ویتامین E می‌تواند منجر به از دست رفتن پایانه عصبی نیگروستریاتول شود.

نکته دیگر آن که مصرف زیاد آهن ومنیزیم احتمالاً با بروز پارکینسون در ارتباط هستند. با توجه به مطالعات، زمینه ارثی نیز در بروز بیماری موثر است، بخصوص در 2قلوهای دختر میزان ابتلا به این بیماری نسبت به سایر بستگان بالاتر می‌باشد. زنان احتمالاً از اجزای ژنتیک قوی‌تری برای ابتلا به بیماری برخوردارند.

درمان:

مثلث کلاسیک نشانه‌های بیماری عبارت است از:

* لرزش عضلانی

* سفتی عضلانی

* برادی کینزی

این علائم اولین بار توسط جیمز پارکینسون توصیف شد که هنوز یک مقیاس بالینی پذیرفته‌شده برای تشخیص به شمار می‌آید.

در حال حاضر از داروی لوودوپا یا L دوپا جهت درمان و کنترل علائم بیماری استفاده می‌شود. از آنجا که دوپامین نمی‌تواند مستقیماً از سد خونی مغزیعبورکندلذاLدوپا که پیش‌ساز دوپامین است به صورت جایگزین به فرد تزریق می‌شود که پس از ورود به مغز توسط آنزیم دوپادکربوکسیلاز به دوپامین تبدیل می‌شود.

تغذیه درمانی:

* مشاورهبابیمارواقوامویوبررسیوضعیتبیوشیمیاییوتغذیه‌ایویازاولینگام‌هایدرمانغذاییبهشمارمی‌آیند.

* نظربهاینکه عوارض مصرف دارو در پارکینسون شامل بی اشتهایی، تهوع، کاهش حس‌بویایی، یبوست و خشکی دهان است پس برای کاهش عوارض گوارشی بهتر است دارو همراه با غذا مصرف شود.

* برخی غذاها بخصوص لوبیاها به طور طبیعی حاوی Lدوپا هستند پس بهتر است حتماً در رژیم غذایی گنجانده شوند. توصیه می‌شود مصرف پروتئین بیمار بخصوص در طول روز محدود بوده و تنها در وعده شام یا وعده قبل از خواب پروتئین با ارزش بیولوژیک بالا (مثل لبنیات و تخم مرغ و گوشتها) استفاده شود. بهتر است میزان مصرف پروتئین به 8/0 گرم به ازاء هر کیلوگرم وزن بدن برسد. زیرا مصرف زیاد پروتئین سبب کاهش اثر دارو می‌شود. علت آن است که Lدوپا یکی از چند آسید آمینه‌ای است که جهت برداشته‌شدن از خون و ورود به مغز رقابت می‌کند در صورت محدودیت مصرف پروتئین کاهش رقابت سایر اسیدهای آمینه سبب ورود میزان بیشتری Lدوپا به مغز و در نتیجه بهبود نسبی اعمال حرکتی بیمار و کاهش نوسانات اثر دارو در طول روز می‌گردد.

* اگرچهمصرفپروتئیندرشبمی‌تواندسببکاهشسطحLدوپا و لرزش و حرکات آهسته در طول شب بود.

توجه داشته‌باشید مصرف ویتامین B6 (پیریدوکسین) یا منابع غذایی حاوی آن تنها در حد توصیه شده باشد زیرا مصرف زیاد B6 نیز به علت اثر آن در فرآیند تبدیل Lدوپا به دوپامین در حضور آنزیم دی کربوکسیلاز، می‌تواند سبب اختلال در متابولیسم دارو در مغز و کاهش اثر دارو شود.

از جمله منابع ویتامین B6 می‌توان به نخود، ماهی تن و ماهی آزاد، سبوس و جوانه گندم اشاره کرد. ضمناً در صورت مصرف مولتی ویتامین به میزان B6 موجود در آن توجه کنید.

* اصولاً در طی درمان با Lدوپا مصرف پروتئین، ویتامین B6، الکل، و کافئین باید محدود شود.

* از آنجایی که اغلب افراد از داروهای ضد افسردگی استفاده می‌کنند که می‌تواند سبب افزایش وزن شود و در عین حال تغییر در میزان فعالیت و نحوه غذا خوردن نیز بروز می‌کند، پس کنترل وزن بیمار از اهیمت بسزایی برخوردار است.

* اکسیداسیون حاصل از رادیکال‌های آزاد در بروز پارکینسون و بدتر شدن آن نقش دارد. رژیم‌های غنی از آنتی اکسیدان‌های طبیعی نظیر ویتامین E,C و کاروتنوئیدها و عنصر سلینوم احتمال بروز بیماری و روند آنرا کند می‌کند.

* اغلب بیماران دچار کمبود ویتامین B3 و اسید فولیک می‌شوند که اینحالت سبب بدتر شدن علائم می‌گردد بهتر است نسبت به مصرف ویتامین‌های گروه B توجه کافی را مبذول دارید.(البته به جز B6)

* روغن گل مغربی به دلیل داشتن گامانولیک اسید می‌تواند در کاهش لرزش موثر باشد.

* مصرف Lمیتوین سبب سهولت حرکت، بهبود قدرت، خلق و خو و خواب بیمار می‌شود. (زیر نظر پزشک)

* جهتجلوگیریازیبوستوکمآبیمصرفمایعاتکافیوفیبرتوصیهمی‌شود.

* همزمان با پیشرفت بیماری حالت سفتی عضلانی در انتهای اندام‌ها سبب اختلال در توانایی بیمار جهت مراقبت از خود می‌شود و بیمار نمی‌تواند غذا بخورد. خوردنش کند می‌شود و مدت صرف غذا از یکساعت هم می‌گذرد. حرکات همزمان مثل نگه‌داشتن کارد و چنگال با هم به شدت مشکل می‌شود.

در این حالت بیمار را در بهترین وضعیت ممکن جهت غذاخوردن قرار دهید و از ظروف تطبیقی نظیر فنجان‌هایی با دو دسته یا ظروف دارای دسته حلقوی و ظورف لبه دار استفاده کنید. بهتر است وعده‌های غذایی کوچک و مکرر بوده و غلظت غذا برحسب توانایی بلع در بیمار انتخاب شود.

* اصولا تشویق و حمایت بیمار به منظور مصرف مقادیر کافی غذا نکته کلیدی در مراقبت از این بیماران به شمار می‌آید.

 

 

 

 

گرد آورنده: مهلا یعقوبی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۱۲
sally fa
چهارشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۵، ۱۲:۴۸ ق.ظ

تبریک

سرکار خانم فرزانه عباسی مقدم ، فوق لیسانس روانشناسی، سر گروه روانشناسی ناحیه ۶ مشهد  به عنوان دبیر سرآمد استان در درس روان شناسی معرفی شده اند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۵ ، ۰۰:۴۸
sally fa
چهارشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۵، ۱۲:۴۳ ق.ظ

فهیمه سالاری

رویکردهای روان شناسی

پس از تحول در تاریخ روان شناسی، رویکردها و مکتب های(1) فراوانی ظهور یافته اند که در اینجا به پنج مکتب مربوط به دوره روان شناسی نو، اشاره می شود:

1. رویکرد روان تحلیلی (2) (1890) 
 

مشهورترین رویکرد مطرح در روان شناسی، رویکرد روان تحلیلی است که بنیان گذار آن زیگموند فروید(3) است.

 

 فروید بیشتر رفتارهای آدمی را متوجه فرآیندهای ناهشیار(4) می داند و براین باور است که این فرایندها سبب بسیاری از رفتارهای انسان می شوند. به باور او، بخش عمده ی رفتارهای انسان در فرایندهای ناهشیار ریشه دارند


مراد فروید از فرایندهای ناهشیار، باورها، ترس ها و خواست هایی است که شخص از وجود آنها آگاه نیست، اما درهرحال بر رفتار او اثر می گذارد. (5) فروید براین باور است که آشفتگی های بیماران روانی، از بخش ناهشیار ذهن نشئت می گیرد که باید آنها را کشف و آشکار کرد.

 

 هرگاه این فرایندهای ناهشیار آشکار شود، بیماری می تواند تعارض های خود را حل کند و زندگی ایدئال و شایسته ای داشته باشد. برای آشکار کردن بخش ناهشیار فرد، از روش هایی مانند هیپنوتیزم(6) ، تحلیل رویا، (7) و تداعی آزاد(8) - که بیماران آزادانه درباره ی هرآنچه به ذهن وارد می شود سخن می گویند - استفاده می شود


فروید بر این باور است که شخصیت انسان از سه بخش «نهاد»، (9) «من»(10) و «فرامن»(11) تشکیل شده است.

نهاد منبع انرژی و دربردارنده ی لذت و پرخاشگری است؛ «من» در درون انسان، بالقوه موجود است و با توجه به واقعیت و ارشادهای فرامن برتر به کنترل نهاد می پردازد و راه انرژی آزاد شده نهاد را تعیین می کند.

«فرامن» نیز تحت تأثیر قوانین خارج از انسان شکل می گیرد و با ماهیت اصلاحی، در برابر خواسته های نهاد قرار دارد. (12

2. رویکرد رفتارگرایی(13) (1912) 
 

یکی دیگر از رویکردهای معروف روان شناسی، رویکرد رفتارگرایی است که جان واتسون(14) آن را پایه گذاری کرد. واتسون با استفاده از تجربیات زیست شناختی پاولف(15) انسان را تنها در «رفتار» خلاصه کرده است. او براین باوراست که روان شناسی براساس نظر رفتارگرایان، شاخه ای از علم طبیعی و کاملاً عینی و آزمایشی است و هدف آن پیش بینی و کنترل رفتار است.

 

 (16) بنابراین، روان شناسی باید تنها رفتار را مطالعه کند؛ زیرا رفتار، امری عینی و دیدنی است(17) و روش درست پژوهشی علمی، به مطالعه ی رفتارهای عینی و دیدنی محدود می شود. (18) به همین دلیل، روان شناسی تنها می تواند رابطه ی محرک ها (رویدادهای محیطی) و پاسخ های آشکار (رفتار) را مطالعه کند و فقط این دو دیدارپذیر، تعریف پذیر و تغییرپذیرند


براساس این توصیف، رفتار، پاسخ موجود زنده به یک محرک خارجی است. واتسون محیط را عامل اصلی رفتار می داند و براین اساس که زمینه های ارثی در رفتار هیچ نقشی ندارند. (19) از دیگر نظریه پردازان این نظریه، اسکینر(20) و ثرندایک(21) اند که در بحث یادگیری، افکار آنان را بررسی خواهیم کرد

3. رویکرد شناختی (22) (1950) 
 

رویکرد شناختی بر پردازش اطلاعات تمرکز دارد و به فراگیری، اندوزش، بازیابی و به کارگیری دانش می پردازد. (23) این رویکرد بررسی می کند که چگونه با به کارگیری فرایندهای ذهنی مانند ادراک، حافظه، تصویرسازی ذهنی، مفهوم سازی، مسئله گشایی، استدلال، تصمیم گیری و زبان، اطلاعات را از محیط خود جمع آوری، رمزگردانی و اندوزش کنیم.

 

 (24) براساس رویکرد شناختی، ذهن آدمی فعالانه پردازنده ی اطلاعاتی است که دریافت می کند و آن را به اشکال تازه در می آورد. (25
یکی از دلایل اصلی رشد این رویکرد، گسترش نارضایتی از رویکرد رفتارگرایی بود. دلیل دیگر آن، پیدایش انقلاب رایانه بود که این رویکرد را گسترش داد؛ چراکه پردازش اطلاعات، به کار رایانه شباهت دارد؛ یعنی هر دو از نظام های پردازش اطلاعات برخوردارند. (

26
صاحب نظران روان شناسی شناختی، مطالعه ی ذهنی را که رفتارگرایان کنار گذاشته بودند، بار دیگر با روش علمی و عینی فعال کردند
این رویکرد، به تدریج گسترش یافته است و اکنون یکی از مهم ترین رویکردهای روان شناسی معاصر به شمار می آید. از صاحب نظران شاخص این رویکرد می توان ژان پیاژه، (27) هربرسیمون، (28) جرج میلر(29) و جرام برونر(30) را نام برد

4. رویکرد انسان گرایی(31) (1950) 
 

در قرن نوزدهم، دو نهضت فلسفی پدیدارشناسی(32) و اصالت وجود(33) به ترتیب در اروپا به وجود آمد. این نهضت ها تأثیر فراوانی بر بسیاری از علوم انسانی همچون ادبیات، هنر، جامعه شناسی، مردم شناسی، الهیات، به ویژه روان شناسی و روان پزشکی داشت؛ به گونه ای که به ظهور رویکرد انسانی گرایی انجامید. (34
این رویکرد را دو تن از روان شناسان مشهور به نام های کارل راجرز(35) و آبراهام مزلو(36) گسترش دادند. در این رویکرد به مسائلی توجه شد که برای انسان هدفمند و ثمربخش باشد.

 

 انسان گرایان ادعا می کنند که باید به ارزش های شخصیتی انسان و بی همتایی وی توجه شود. (37) بر اصولی مانند احترام به ارزش های فردی، علاقه به کشف جنبه های جدید رفتار و تعصب نداشتن به روش های پذیرفته شده ی دیگر تکیه دارند. (38
این دو روان شناس به موضوع هایی توجه کرده اند که به طور مستقیم به خود انسان باز می گردد. از این روی، بر این باورند که بدون مطالعه بر روی حیوان نیز می توان ارزش های انسان را به دست آورد. عزت نفس، اراده ی آزاد، خودشکوفایی و داشتن تجارب متعالی، از جمله موضوع هایی است که روان شناسان انسان گرا به آن علاقه دارند. همچنین صاحبان این رویکرد بر نیازهای روان شناختی، مانند نیاز به محبت، پیشرفت یا خلاقیت تأکید کرده اند. (

39
روان شناسان این رویکرد، اساساً به حل مسائل انسانی و کمک به پیشرفت و رشد شخصیتی و رهایی از کنترل بیرونی علاقه مندند؛ درحالی که دیگر روان شناسان به تحقیق در زمینه ی اصول و قوانین کلی تمایل دارند که درباره ی انسان ها به منزله ی یک گونه به کار برده می شود. (

 

این مکتب به رغم مشکلاتی که پایه گذاران آن داشتند، توانست جای مناسبی برای خود باز کند و موقعیت خوبی یابد. همچنین با دیگر مکتب های موجود همزیستی داشته و به وسیله ی تبادل نظر با آنها، کمک شایانی به روان شناسی کرده است. (

 

 

5. رویکرد زیست شناختی (42) 
 

دیدگاه زیست شناختی تاریخچه ای بس طولانی دارد. بقراط(43) - که پدرعلم پزشکی شناخته می شود - درباره ی چگونگی کنترل و سازمان دهی اندام های گوناگون بدن به وسیله ی مغز، مشاهدات مهمی داشت و این مشاهدات، زمینه را برای پیدایش رویکرد زیست شناختی در روان شناسی آماده کرد. پس از او، نزدیک به دو هزار سال شالوده ی این علم بر این اندیشه بود که ذهن و رفتار نیز همانند سیاره ها و مواد شیمیایی یا اندامهای بدن انسان، می توانند موضوع تحلیل علمی قرار گیرند. (44
روان شناسان زیست شناختی، رفتار را نتیجه ی رویدادهای شیمیایی و زیست شناختی پیچیده درون مغز می دانند. به همین دلیل، نقش عوامل زیستی را در احساس، ادراک، یادگیری، حافظه، زبان و... بررسی می کنند. (45
رویکرد روان شناختی از این منظر با دیگر رویکردها به طور اساسی تفاوت دارد که بخشی از اصول خود را از زیست شناسی گرفته است و می کوشد روان شناسی را بر پایه های اصول زیست شناختی تبیین کنند.

 

 

تهیه و تنظیم :  فهیمه سالاری

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۵ ، ۰۰:۴۳
sally fa
چهارشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۵، ۱۲:۳۴ ق.ظ

حوریه باقرپور

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۵ ، ۰۰:۳۴
sally fa